***3
•فصل اول:
•بسیاری اعتقاد دارند که انگلستان سرزمین دوستداران سگ است و در میان حیوانات خانگی سگ یکی از محبوبترین و رایجترین آنها در این کشور میباشد. البته قبول این موضوع خیلی سخت نیست زیرا که سگها طبیعتاً حیواناتی اجتماعی هستند و به راحتی با انسانها ارتباط برقرار و با آنها زندگی میکنند. رفاقت و دوستی سگ با انسانها میتواند کاملاً واقعی و محسوس باشد در حالیکه مثلاً دوستی با یک گلدفیش (ماهی طلایی) تنها به صورت خیالی امکانپذیر است.
***4
•سویی دیگر اما چنین رابطه دوستانهای هزینههایی هم دارد. سگها و گاهی صاحبان آنها، انتظار دارند با یکدیگر رابطهای صمیمی داشته باشند و این مسئله فضا را برای عدم درک و رنجش متقابل مهیا میکند.
•مقایسه رفتار سگها و گربهها میتواند در توضیح این مسئله راهگشا باشد.
•با وجود آنکه ظرفیت شناخت1 گربهها مانند سگها است، ولی اشتیاق درونی آنها به ایجاد رابطه اجتماعی مانند سگها نمیباشد. گربهها معمولاً در خانه مکان خلوت و جداگانهای را به خود اختصاص میدهند. آنها به شیوه خود زندگی میکنند و مطابق خواستههای صاحبشان رفتار نمیکنند.
•
***5
•برای مثال صاحب گربه نباید از صاحبش انتظار محبت بیدلیل داشته باشد؛ گربهها تنها در صورت مورد توجه قرار گرفتن واکنش نشان میدهند. همچنین اطاعت خود به خود و بیاختیار در آنها دیده نمیشود. برای مثال صاحب گربه باید همواره مراقب غذای روی میز آشپزخانه باشد، در غیر اینصورت باید عواقب این غفلت را بپذیرند.
***6
•عوض سگها به طور مداوم به صاحبان خود اظهار محبت می کنند. صاحبان سگ اغلب به سگشان به چشم عضوی تقریباً انسانی از خانواده نگاه میکنند (Wilbur,1976) و بلطبع از سگ خود هم انتظار دارند که مسئولیتهای اجتماعی پیوستن به خانواده را بپذیرند. به همین دلیل بسیاری از این افراد از ناخنک زدن حیوانشان به غذای روی میز ممکن است عصبانی شوند.