***2
شهروند محوری
شهروندان آینده خود را می سازند.
قدرت دولت های ملی در حال تقلیل است.
دولت های ملی مانند گذشته توان پاسداری از قانون را ندارند.
جمع آوری مالیات، کارآفرینی و توسعه تکنولوژی برای دولت ها روز به روز مشکل تر می شود.
دولت های ملی دیگر نمی توانند پاسخگوی نیازهای شهروندان خود از نقطه نظر علائق، منافع و اولویت های آنها باشند.
این در حالی است که شهروندان نیاز مبرم به فعالیت در حوزه های عمومی متنوع، توانمند و قابل عرصه و استفاده هستند.
***3
دولت ملی
دولت ملی جزئی از روند مافوق ملیت گرایی transnationalism است.
قدرت سیاسی رنگ می بازد و دموکراسی در بین پدیده های دیگری که ICT با خود به ارمغان می آورد به صورت مستقیم در جامعه اعمال می شود.
روند تصمیم گیری جنبه غیر متمرکز به خود می گیرد و فعالیت ها، وظایف و اهداف به صورت فزاینده ای به مرزهای عملی و اجرایی نزدیک تر می شود.
مفاهیم سلسله مراتبی حاکم در حوزه های عمومی ممکن است کنار گذاشته شود.
دولت ملی مجبور به پذیرش همکاری با واحدهای کاری دیگر می شود و خود مانند یک کنش گر اقتصادی با دیگران همکاری می کند.
***4
ظهور پسا تجدد گرایی
نقش کلیدی فنآوری ارتباطات و اطلاعات
نقش کلیدی ICT در ایجاد عقاید، روش ها و روندهای جدید است.
نقش کلیدی ICT در تولید و تغییر در ساختار سازمان ها است.
ICT با جنبه تجاری دادن به عقاید، روش ها و روندهای جدید، ارزش های نوینی را برای کاربران، مشتریان و همچنین مالکین و جامعه بوجود می آورد.
پس ICT به صورت تفکیک ناپذیری در ارتباط تنگاتنگ با کارآفرینی قرار می گیرد.
***5
قدرت ذهن
شعار عصر اطلاعات ”آزاد ساختن بی سابقه ظرفیت تولید به واسطه قدرت ذهن است. شعار فکر می کنم پس هستم به فکر می کنم پس تولیدگرم، تبدیل می شود“ (مانوئل کاسل).
بنابر آراء کاسل، کسانی که توانش اجتماعی دارند و از هنر همکاری توام با اعتماد و اطمینان بهره برده اند، برندگان اصلی عصر اطلاعات هستند.
عصر اطلاعات محیطی استثنایی برای کارآفرینی بوجود می آورد.