***2
مظفرالدینشاه
در اواخر دورهی سلطنت ناصرالدین شاه، مردم، رفته رفته اعتراض خود را نسبت به حکومت قاجار را آشکار کردند. ترور ناصرالدینشاه، آخرین نمونهی این اعتراض عمومی بود. او پادشاهی خودکامه بود که در طی حکمرانی پنجاه سالهاش، با شیوههای استبدادی، از ابراز علنی انتقادهای مردم جلوگیری میکرد. جانشین او، مظفرالدین شاهفردی سستعنصر، بیاراده و بیمار بود و توانایی سروسامان دادن به امور کشور را نداشت. اما در عین حال، رئوف و مهربان بود. مظفرالدینشاه، عینالدوله را که فردی در مستبد بود، به عنوان صدراعظم انتخاب کرد و ادارهی مملکت را به او سپرد.
مظفرالدینشاه نیز مانند پدرش، سه بار به اروپا سفر کرد. پیامدهای این سفرها، هزینههای سنگین بود که دولت با گرفتن وام از بیگانگان، آن را تأمین میکرد. همزمان، در روزنامهها ماجراهایی از این سفر ها درج میشد و خشم عمومی را برمیانگیخت. خشونتهای عینالدوله و حاکمان ایالتها، همراه با فقر عمومی و رکود شدید اقتصادی نیز، بر این نارضایتیها میافزود و کشور را در آستانهی یک شورش سراسری قرار میداد.
محرم سال 1323ق/ فروردین 1284ش. مناسبترین فرصت را برای اعتراضهای مردمی فراهم کرد. روحانیون با استفاده، از حضور مردم در مراسم عزاداری اباعبداللهالحسین علیهالسلام، ضمن تکیه بر جنبه ستمستیزی قیام آن حضرت، پیام عدالتخواهی را بین مردم تبلیغ میکردند. از این تاریخ تا 14 جمادیالثانی 1324ق/14 مرداد 1285ش. سلسله حوادثی رخ داد که به پیروزی نهضت مشروطه انجامید . در ادامه با مهمترین حوادثی که منجر به پیروزی این نهضت شد، آشنا میشوید.
***3
1- ماجرای نوز بلژیکی
یکی از حوادث شتاب دهندهی جنبش مشروطیت ماجرای نوز بلژیکی بود. این واقعه واکنشی در برابر توهین به مقدسات مردم مسلمان ایران به شمار میرود، که آغازگر یک جنبش عمومی شد.
اروپاییانی که در تهران بودند، در مراسم سال نو محفلی می آراستند و در آن، با پوشیدن لباسهایی مختلف و زدن صورتک (ماسک) برچهره، جشن بالماسکه برپا میکردند. در مراسم سال 1283 (ه.ش) موسیو نوز بلژیکی، که طبق قرارداد گمرکی ایران و روسیه (1280 ه.ش) کارگزار روسها در امور گمرک ایران بود، با لباس روحانیان و در حالی که قلیان به دست دااشت، عکس گرفت. این عکس در محرم 1323ق/ 1283ش. در میان مردم عزادار پخش و موجب اعتراض مردم شد؛ زیرا بلژیکیها که از سال 1315ق/ 1276ش. اداراهی گمرکهای ایران را بهدست گرفته بودند، با بدرفتاری افکار عمومی بر ضد خود تحریک کرده بودند.
رهبری این حرکت را آیتالله سیدعبدالله بهبهانی به عهده داشت. در واقع این اولین جرقهی نهضت مشروطه بود. پس از آن، طرفداران نهضت تلاش کردند حرکتی را که سیدعبدالله بهبهانی آغاز کرده بود، بدون نتیجه رها نشود. به اعتقاد آنان، این گام اگر با موفقیت به پیش میرفت، قدمهای مهمتر پشتسر آن برداشته میشد. بنابراین، آیتالله سیدعبدالله بهبهانی با سیدمحمد طباطبایی متحد شد. این اتحاد، تا پایان حرکت مذکور ادامه یافت.
همکاری این دو سید روحانی، مردم ستمدیده و آزادیخواهی را که از مدتها قبل در «انجمنهای مخفی» تشکلهای کوچکی فراهم کرده بودند، امیدوار ساخت،تا از گوشه و کنار سر برآوردند و آمادهی قیام شوند. در ادامهی این جریان و همزمان با سفر سوم مظفرالدینشاه به اروپا، عدهای از بازرگانان در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تحصن کردند.
***4
2- نارضایتی مردم در ایالتها
در ایالتها نیز حادثههایی رخ داد که نشانگر فراگیر بودن نارضایتی مردم بود. معروفترین این حوادث ماجرای شلاق خوردن سه تن از علمای کرمان بود که برای مقابله با فرقهی «شیخیه» در این شهر قیام کرده بودند. این سه، پس از آنکه به فلک بسته شدند، از شهر اخراج گردیدند. در ماه رمضان سال 1323ق، به ویژه ایام عزاداری امیرالمؤمنین (ع)، محور اصلی سخنرانی واعظان تهران، موضوعِ توهین به این عالمان بود که برای حفظ تشیع در برابر فرقههای ساختگی بهپا خاسته بودند.
در دیگر ایالتها و شهرها نیز شرایط نامساعد بود؛ شعاعالسلطنه، حاکم فارس، با ستمگری خود، موجب نارضایتی مردم شده بود. مردم خراسان از ستمگریهای آصفالدوله به جان آمده بودند. در قم، فردی که امتیاز جابهجایی مسافران تهران - قم را به دست آورده بود، آشکارا به خودسری میپرداخت. او که به «عسگر گاریچی» شهرت داشت، با بیاحترامی به یک زن پاکدامن، عالمان قم را به واکنش واداشت، امّا دولت به سادگی از کنار این حوادث گذشت. در نتیجه، دامنهی اعتراضها بیشتر گسترش یافت.