***4
افزایش تعداد معتادان به مواد مخدر اگر بزرگترین معضل سلامت روانی و اجتماعی حال حاضر ایران نباشد لا اقل یکی از بزرگترین هاست . چنانکه کارل مارکس نیاز بک جامعه به مواد مخدر را نشانه افول و سیر قهقرایی آن جامعه می دانست یا در یکی از معروف ترین جملات خود چنین گفته : " دین افیون ملت هاست ". با این همه مواد مخدر به راحتی و صمیمانه وارد کشورها و زندگی افراد گشته و زندگی آنها را دستخوش تغییر قرار داده . سابقه حضور آنها در جامعه به نرون و حتی یونان باستان می رسد . در مورد ایران در کتاب " خداوند الموت " که در رابطه با حسن صباح است به استفاده ایشان از حشیش در جهت مقاصد سیاسی شان اشاره گردیده . مصرف این مواد در بین صوفیان و خانقاه ها نیز رواج داشته و دارد .
همین جا باید متذکر شد که مواد اعتیاد آور متفاوت از مواد مخدر هستند و به تفاوت آنها باید توجه جدی داشت . مواد اعتیاد آور ممکن است به صورت رسمی و قانونی تولید و عرضه شود در حالی که تولید ، توزیع و مصرف مواد مخدر به لحاظ قانونی ممنوع می باشد . از جمله مواد اعتیاد آور مجاز سیگار و قهوه است و در کشورهای دیگر به اسامی ذکر شده می توانید الکل را نیز بیافزایید
***5
علل مصرف موردمخدر درچند گروه طبقه بندی میشود
علل نژادی –توارثی وبیولوژیکی
علل روانی
علل اجتماعی
علل فرهنگی
علل خانوادگی
علل اقتصادی
علل عاطفی
***6
مهمترین علل مصرف مواد مخدر در جوانی و بزرگسالی
مصرف مواد مخدر دلایل گوناگونی دارد که مهمترین دلایل آن در
1- سنین نوجوانی ، بلوغ و جوانی ، احساس لذت
2- مبارزه و سرپیچی از کانون های قدرت مثل خانواده و جامعه است . در سنین بالاتر استفاده از این مواد علاوه بر3- کام جویی می تواند مصرف به عنوان4- مسکن یا دارو باشد . با توجه به تغییرات روانی و فیزیکی ایجاد شده پس از مصرف این محرک ها و تفاوت عملکردشان با یکدیگر ، موارد و دلایل استفاده مقطعی و دایمی بیشتری را می توان ذکر کرد . به عنوان مثال استفاده از تریاک یا سیگار در میان رانندگان جاده های بین شهری به منظور غلبه بر خواب شایع و زبانزد است ، یا استفاده دانشجویان از قهوه در ایام امتحانات . بعضی نیز جهت چیره شدن به اضطراب به این مواد پناه می برند
***7
با عبور از مرزبندی های قانونی و وارد شدن به علم روانشناسی تعاریف ، قرارداد ها و نظرات دچار تحولات بنیادین می گردد. در علم روانشناسی مصرف مواد مخدر و اعتیاد آور عملی ضد دینی یا غیر اخلاقی یا جرم گونه و یا حتی بیماری تلقی نمی گردد. این تفاوت با مثال زیر روشن تر می شود . در روانشناسی بر خلاف قوانین که خون شخص را ملاک اعتیاد یا عدم اعتیاد او قرار می دهند به فیزیک انسان اهمیت نمی دهد بلکه طول مدت مستمر استفاده از مواد و نتایج آن در زندگی شخصی او مورد توجه و بررسی قرار می گیرد .
مواد اعتیاد آور یا محرک منجر به تاثیرات بسیاری در روح و روان و جسم مصرف کننده می شوند . تغییر در گشادگی عروق ، میزان جذب اکسیژن ، میزان تعرق ، میزان قند خون و ... مربوط به فیزیک انسان است ولی در بعد روانی آن موجب بروز اختلالاتی در خواب ، عملکرد جنسی ، سرعت عمل و ... می شود . البته هر ماده ای خواص ویژه خود را داراست ، یعنی در حالی که یک ماده می تواند آرام بخش باشد ، ماده دیگری اثر معکوس دارد و موجب اضطراب و تشویش می گردد. اعتیاد در روانشناسی به عنوان یک وابستگی به مواد مخدر مطرح می شود و چند شاخص دارد .
***8
شاخصهای اعتیاد در روانشناسی
1) زندگی فرد مختل شده و از حالت منظم همیشگی خارج می شود .
2) آستانه تحمل او در برابر مواد مصرفی افزایش میابد و برای ارضا شدن خواستار مقدار بیشتری می باشد . این آستانه تحمل به صورت مداوم صعود می کند .
3) تلاش او به منظور ترک بی ثمر است و به نتیجه نمی رسد .
البته اختلالات فقط در فاز مصرف نمایان نمی شود ، بلکه قبل از مصرف ، بعد از مصرف و در زمان ترک با اختلالات گوناگونی مواجه می شویم .
. حتی مصرف در بین بخشی از هنرمندان بسیار رواج دارد . برخی خوانندگان جهت دلنشین تر شدن صدایشان و برخی از آنها برای High شدن مواد مخدر استفاده می کنند . آنچه به اثبات رسیده اثر نامطلوب این مواد بر زندگی و سلامت فردی و امنیت اجتماعی است و تلاش ها در جهت کمینه کردن این اثرات مخرب است .