***2
سبک باروک
از اوایل قرن هفدهم تا اواسط قرن هجدهم، اندیشهها و سلیقه نو معماری هنر اروپا را دگرگونی بخشید که محققان این دوره را باروک نام نهادهاند. باروک از نظر لغوی از واژه پرتقالی باروکو به مروارید نامنظم است.
هنر باروک بیش از آنکه در ادبیات بکار رود، در هنر معماری رخ نمود و به تدریج در هنرهای تجسمی و موسیقی آشکار شد. سبک باروک ترکیببندیهای دقیق و اکید رنسانس را گرفت. معماران ایتالیایی زبان کاملاً جدیدی در معماری بوجود آوردند که آن را هم در پلان و هم در نما میتوان دید. خمها و اخمها، سطوح محدب و مقعر، پیشآمدگیها و فرورفتگیِها و فضاهای بسیار بزرک به معماری آنها جلوهی ویژهای بخشید.
***3
مفهوم باروک
باروک نوعی هنر است که در آن قواعد تناسب رعایت نمیشود و همه چیز بنا به حواس هنرمند نمایانده میشود. باروک یک تداوم فرهنگی است که در سرتاسر تاریخ هنر بارها تکرار شده است. باروک چیز پیچیدهای است که پیچیدگیاش به غنای آن میافزاید. باروک هنر جنبش ضد تجدد دینی است. هنرمندان در دورهی باروک با احساس خود حرکت میکردند و احساس را مقدم بر عقل میدانستند.
واژهها و اصطلاحاتی که به هنر باروک مربوط میشوند:
سرزندگی، تجمل، شکلهای اغراق شده، پرهیز از خطوط مستقیم، شکلهای کشف شده، تحرک اعضای بدن، شکلهای پرواز کننده، فضا در حالت انفجار، نامتوازن، بیقرینگی، پویایی مورب، هنر زیادهروی.
***4
معماری باروک
معماری باروک از ایتالیا آغاز گردید و بخش بزرگی از اروپا را زیر پوشش خود درآورد. از ویژگیهای معماری و هنرهای دیگر، حفظ تعادل و وحدت آفرینی در میان عناصری متراکم و گوناگون است.
معماری باروک با مایه گرفتن از انسانگرایئ بساط «شیوه گری» را برچید و حق اولویت را از عقل گرفت و به احساس سپرد. در معماری به جای دیوارهای ساده و روشن میکل آنژ پالادیو حالتی پر رمز و راز برقرار بود. جای دیوار واقعی را حایلهایی متشکل از ستونهای بسیار نزدیک به هم یا نیم ستونهای پس و پیش گرفته بود. طرح قرنیزها پیچیده شد و به شکل چنگ خرچنگی درآمد. طاقها هم گنبدهای ساده رنسانس را کنار میگذارند و به سطوح مواجی که عمدتاً بیضیهای خانگیهای تو در تو بود روی آوردند.
***5
کلیسای ایل جزو
نخستین اثر معماری این دوره، کلیسای ایل جزو بود. معمار آن دوره «جاکومودا وینیولا» آن را طراحی کرد و ساخت.
معمار دیگری به نام «جاکومو دادلاپورتا» مسئولیت تکمیل نمای آن را به عهده گرفت.
***7
نمای این کلیسا به عنوان دلی برای نمای کلیسا های باروک مردمی تا 2 قرن قابل توجه بود.
البته اصل نما در این سبک، تازگی ندارد. سابقهی اتصال طبقات بالا و پایین به کمک دیوارهای پشتبند توماری، به کلیسای سانتاماریا باز میگردد و نمونهی سنتور کلاسیک آن در آثار آلبرتی و پالادیو دیده میشود. ستونهای مزدوج متصل به بدنه آن نیز در طرح میکل آنژ برای کلیسای سان پیترو ظاهر شدهاند، ولی کل نمای مزبور ترکیب ماهرانهای از موضوعات پیشین است. دو طبقهی اول و دوم به خوبی با یکدیگر وحدت دارند و حرکات افقی ستونهای متصل به بدنه و ستونهای آزاد در بلوک مرکزی به اوج میرسد و بلوکهای نما بیهیچ تباینی با شبکهی صحن و نمازخانهی پشت سر جور درمیآید.