***3
•اینشتین
اگر تنها ساعتی فرصت برای نجات دنیا باشد، 59 دقیقه ی آن را به تعریف مساله و یک دقیقه را به حل آن می پردازم
***4
فصل اول
تعاریف و مفاهیم بنیادی
***5
•تعاریف برنامه ریزی
فرآیند تعیین فعالیت های مناسب در آینده، با کاربرد مجموعه ای از گزینش هاست. (دیویدف و راینر)
گزینش هایی که فرآیند برنامه ریزی را تشکیل می دهد 3 سطح است:
1- گزینش هدف های نهایی و معیارها
2- شناخت مجموعه از راه ها برای دستیابی به اهداف و انتخاب راه حل بهینه
3- چگونگی عمل برای دستیابی به اهداف نهایی
تعریف فرهنگ واژگان:
1- بیان فیزیکی چیزی از طریق طرح و رسم و یا نقشه
2- روش انجام کار
3- آرایش منظم بخش های گوناگون یک هدف
***6
•تعاریف برنامه ریزی :
•گونه ای شیوه ی اندیشیدن در باره ی مسائل اجتماعی و اقتصادی است. برنامه ریزی عمدتا در راستای آینده است. به شدت با ارتباط هدف های کلی و تصمیم های گروهی سروکار دارد. (گلاسون)
•فعالیتی سازمان یافته و تلاشی هوشیارانه به منظور گزینش بهترین راه حل های پیشنهادی موجود، برای دسترسی به هدف های کلی ویژه است. (واترستون)
•برنامه ریزی، به عنوان فعالیتی همگانی، فراهم آوردن سلسله ای از کارهای منظم است که به دسترسی به هدف کلی و یا هدف های کلی بیان شده می انجامد. (پیترهال)
•
***7
•مفهوم برنامه ریزی
برنامه ریزی یک جریان آگاهانه است که بمنظور دستیابی به اهداف معین و مشخص، انجام یک سلسله اقدامات و فعالیتهای مرتبط با یکدیگر را در آینده پیش بینی می کند.
مفهوم برنامه ریزی، در اصل روش یا تدبیر منطق و مناسبی برای تغییر حالت نامطلوب به مطلوب است. تغییر از وضعی به وضع دیگر تحت یک هدف و ارزش که با صرف زمان و منابع انجام می پذیرد.
***8
•این تعریف را از نظر پویائی با تعریف یک بردار و مفاهیم ریاضی می توان مقایسه کرد که دارای سه مشخصه زیر است :
•
•نقطه مبداء : نقطه حرکت یا وضع موجود یا حالت اول (بایستی شناخته، تعریف و موضوع روشن شود)
•طول بردار : اندازه ، مقیاس، از نظر روش کار (نحوه برخورد به مسئله، صرف زمان و هزینه و منابع)
• هدف بردار : سمت و سو آینده ، افق طرح و برنامه (پیش بینی آینده و وضعیت دوم و مطلوب)