***2
مقدمه
کشف چغازنبیل، شهر کهن دوراونتاش Dur-Untash نوعی ادای دین از طرف «دستاندرکاران نفتی» به «باستان شناسی» بود. در سال 1890 میلادی (1269 شمسی) ژاک دو مورگان Jaacque de Morgan که تحصیلات زمینشناسی داشت، در یک ماموریت علمی در ایران موفق به کشف نفت شد. حاصل این کشف، تشکیل شرکتی قدرتمند برای بهرهبرداری از نفت ایران بود. تقیریباً نیم قرن بعد، یکی از زمینشناسان این شرکت، آجر کتیبهداری را که از چغازنبیل یافته بود، برای سرپرست هیات باستانشناسی مستقر در شوس برد و به این ترتیب این دین ادا شد. خواندن این کتیبه امکان شناخت شهری را فراهم میکرد که توسط اونتاش گال Untash-Gal، پادشاه ایلام ساخته شده بود. او در اواسط قرن سیزدهم قبل از میلاد، پادشاهی میکرد و پایتخت او شهر شوش بود.
***3
با عملیات بررسی و شناسایی که در بین سالهای 39-1936 میلادی (18-1315 شمسی) توسط ر.دومنکم در این محوطه انجام شده است، آشنا هستیم، ولی اقامتهای کوتاه مدت او در محل و ابزار و وسایلی که بکار گرفته بود، هیچکدام تناسبی با اهمیت و گستردگی چنین کاری را نداشت، زیرا که وسعت آن نزدیک به صد هکتار است و برج مقدس آن هنوز هم 25 متر ارتفاع خود را حفظ کرده است. از سرگیری کاووش در این محوطه، مستلزم امکاناتی بیشتر و مجهزتر از امکاناتی بود که هیات مستر در شوش در اختیار داشت. از سال 1897 میلادی (1276 شمسی)، هیات باستانشناسی شوش، تنها تشکیلات علمیی بود که فعالیتهای آن امکان شناخت و مطالعه یکی از تمدنهای دنیای قدیم، یعنی تمدن ایلامی از جمله زبان، ادبیات، هنر و معماری آن را فراهم میکرد. اگر ایلامشناسان امروز، از باکو تا شیکاگو، امکان مطالعه متون ایلامی را یافتهاند، همه این متون به استثنای چند متن و کتیبه که تاریخ آنها به عصر هخامنشی مربوط میشود، از دل ویرانه های شوش بیرون آمدهاند. اگر امروزه محققین و پژوهشگران توان سخنگویی از هنر ایلامی را دارند، همه اینها در پرتو تفحصاتی است که در شوش انجام شده است.
***4
زیگوارت چغازنبیل، در حال کشف حجاب از دنیایی است که در دامنههای این زیگوارت مخفی بوده و هرگز به ذهن کسی خطور نکرده بود. موضوع کلی، همین پردهبرداری از چنین دنیایی است.
***5
نگرشی تاریخی
حدود اواسط قرن سیزدهم قبل از میلاد، پشته وسیعی که بیش از 30 متر از رودخانه آب دز، یکی از شعبات کارون را از مسیر مستقیم خارج و به آن قوس میدهد، توسط شاه ایلام اونتاش گال انتخاب شد تا در آن شهرکی مذهبی بنیان گذاشته شود و تبدیل به مرکزی زیارتی برای مردم ایلام گردد. این شهرک دور اونتاش نامیده شد که چنین نامی برگرفته از نام بنیانگذار آن بود.
بین شوش، که در آن زمان پایتخت ایلام بود و این پدیده نوین که در جنوب شرقی آن قرار داشت، حدود 30 کیلومتر، یعنی یک روز کاروانرو، فاصله است. مسیر مشابهی نیز دور اونتاش را به شهر هیدالو Hidalu، که در نزدیکی شهر شوشتر امروزی قرار دارد، متصل میکرد. این شهر در کنار رود کارون، اندکی پس از خروج این رود از کوهساران به طرف دشت سوزیانای قدیم بنا شده بود.
***6
درباره نوع زندگی این شهر در زمان ساسانیان یا قرنهای بعد از آن و ورود اسلام، هیچ نوع شواهدی در دست نیست. فقط در قرن هفدهم میلادی، یکی از حاکمان کوچک محلی، روی دیوار بیرونی شمال شرقی و در بالای آبکندهای عمیق، اقامتگاه کوچکی برای خود میسازد که به چشمانداز وسیع دره آب دز مسلط بوده است. از این خرابه کوچک تکهای از سفال لعابدار با زمینهای به رنگ سفید و نقوش آبی رنگ و یک قطعه دستبند شیشهای الوان به دست آمد.
سکوتی که شهر مغضوب و مخلوع از پا درافتاده را در بر گرفته بود، یک بار دیگر قبل از رسیدن باستانشناسان شکسته میشود و آن هنگامی است که یک سیاستمدار غربی ظاهراً مقامی در دزفول داشته است، برای رسیدن به این شهر از چغازنبیل میگذرد و احساس میکند که استعداد و قریحه کاوشگری دارد. میگویند که کارگران او روزها و روزها برای حفر زاویه غربی برج سماجت به خرج دادهاند. بدیهی است که فقط در خشت خام کلنگ زده و آن را زیر و رو کردهاند. این زخم را هنوز هم زیگورات بر تن خود دارد.
***7
زیگورات
شهرسازان اونتاش گال برای بنای شهر جدید، پشتهای را انتخاب کردند که در نزدیکی ساحل یک رود قرار داشت. شکل طبیعی این رود نیز در شکل کلی جدید تاثیر میگذاشت. این شهر در نیمه راه دو مجتمع انسانی قرار میگرفت که از بزرگترین مجتمعهای مسکونی ایلامی بودند. این مکانیابی به نحوی انتخاب شده بود که بر تمام دشت اشراف داشت تا جایی که وقتی هوا صاف و شفاف بود، میشد هم شوش پایتخت را از آن دید و هم شهر بزرگی را که قبلاً از شوشتر کنونی در این مکان بوده است. بخش عظیمی از این سلسله تپهها، که حاشیهای برای موقعیت استقرار شهر هستند، هم به خط سیر دیوار بیرونی شهر تحمیل میشده است و هم به دیواری که تمنوس [شهر مقدس] را محدود میکرد.