***5
مکتب
مکتب طراحی : تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند مفهومی
مکتب برنامه ریزی: تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند رسمی
مکتب موقعیت یابی : تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند تحلیلی
مکتب کارآفرینی : تدوین ایتراتژی به عنوان یک فرایند تخیلی و بینشی
مکتب شناختی : تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند ذهنی و فکری
مکتب یادگیری : تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند نو ظهور
مکتب قدرت : تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند مذاکره
مکتب فرهنگی : تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند جمعی
مکتب محیطی : تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند واکنشی
مکتب ترکیب بندی : تدوین استراتژی به عنوان یک فرایند تحول و دگرگونی
***6
•پنج p برای استراتژی
plan ( برنامه )
2- pattern ( الگو )
3- perspective ( دور نما )
4- position ( موقعیت )
5- ploy ( یک حیله گمراه کننده )
***7
•استراتژی خواه خوب و خواه بد
استراتژی جهت و مسیر را تعیین می کند»
-مزیت: نقش مهم استراتژی این است که خط مشی یک سازمان را طراحی کند تا آن سازمان بتواند با انسجام کامل به سلامت از گرداب محیط خود عبور کند و پیش رود.
-عیب: خط مشی استراتژیک می تواند مانع مشاهده خطرات بالقوه و در نتیجه پنهان ماندن آنها شود.
***8
•استراتژی خواه خوب و خواه بد
-استراتژی بر تلاش تمرکز می کند»
-مزیت: استراتژی موجب افزایش هما هنگی فعالیتها می شود. اگر استراتژی بر تلاش تمرکز نکند افراد به انواع مسیرهای مختلف کشیده خواهند شد و هرج و مرج بوجود خواهد آمد.
-عیب: تفکر گروهی در صورتی بوجود می آید که تلاش دقیقًا در کانون تمرکز قرار گیرد. ممکن است هیچ گونه دیدگاه جنبی برای نشان دادن سایر احتمالات وجود نداشته باشد. یک استراتژی معین می تواند شدیداً در داخل ساختار سازمان تثبیت شود.
***9
استراتژی
-استراتژی سازمان را تعریف می کند »
-مزیت: استراتژی کوتاه ترین راه را به افراد نشان می دهد تا آنها سازمان خود را بشناسند و آن را از سازمانهای دیگر متمایز سازند. استراتژی هدف و راه مناسبی را برای درک کاری که سازمان انجام می دهد ارائه می نماید.
تعریف کردن خیلی دقیق یک سازمان ممکن است به این معنا باشد که آن را گاهی اوقات تا حد کلیشه سازی آنقدر ساده تعریف کنیم که پیچیدگی فراوان سیستم آن از بین رود.
عیب
***10
استراتژی خواه خوب و خواه بد
4- « استراتژی ثبات و تداوم را به وجود می آورد»
مزیت: برای کاهش ابهام و ایجاد نظم استراتژی لازم است. از لحاظ استراتژی مانند یک تئوری است: یعنی یک ساختار شناختی برای ساده کردن و توضیح دادن جهان و پس از آن تسهیل فعالیت.
عیب: « الف والدوامرسون» اظهار می دارد که « ثبات و سازگاری احمقانه زایده افکار بچه گانه است »
استراتژی ها و تئوری ها خود واقعیت نیستند اما نشان دهنده واقعیت در اذهان افراد می باشند. هیچ کس تا کنون استراتژی را لمس یا مشاهده نکرده است. این بدان معناست که هر استراتژی می تواند دارای تا ثیر تحریف کننده ای باشد. این است بهای داشتن یک استراتژی.