***3
مقدمه :
سفرنامهها گرچه از منابع جغرافیایی محسوب میشوند، اما حامل اطلاعات تاریخی درخصوص جوامع بشری هستند. برای سفرنامهها گذشته از ارزش تاریخی، بهعنوان آثاری که منشأ یا دست کم تسریع کننده تحولات اجتماعی و فرهنگی شدهاند، نیز نقش قائل هستند. به آسانی میتوان تصور کرد که اگر فناوری حمل و نقل، مسافرت را سهل و ساده نکرده بود؛ و فناوری ارتباطات، بهویژه سینما و تلویزیون، مشاهده سرزمینها و مردمان دیگر را به تجربهای روزمره و همگانی تبدیل نکرده بود، سفرنامهها بهعنوان تنها منبع اطلاعات دست اول از سرزمینها و مردمان دیگر، اهمیت بسیاری داشتند.
سفرنامه، نوعی گزارش است که نویسنده در قالب آن مشاهدات خود را از اوضاع شهرها یا سرزمینهایی که بدان مسافرت کرده است شرح می دهد و اطلاعاتی از بناهای تاریخی، مساجد، کتابخانه ها، بازارها، بزرگان، آداب و رسوم ملی و مذهبی مردم، موقعیت جغرافیایی، جمعیت، آب و هوا، زبان اهالی، مناطقی که بازدید نموده است در اختیار خواننده می گذارد.
***4
سفرنامه ها گنجینه ای از اطلاعات هستند که از طریق آنها گاه می توان به واقعیتهایی از وضع اجتماعی، سیاسی، اقتصادی ادواری از تاریخ مردم یا منطقه ای پی برد که دست یابی به آنها از طریق کتب تاریخی میسر نیست.
سفرنامه ها بسته به آن که مسافرت نویسنده از نوع سفرها و سیاحتهای معمول و گردش در آفاق و انفس باشد، یا سیری درونی و معنوی، به دو نوع ذیل تقسیم می شود:
سفرنامه های خیالی
این گونه از سفرنامه ها که اغلب به صورت قصه یا تمثیل بیان می شود، گزارشی از ذهنیات نویسنده است درباره امری باطنی و اعتقادی، نظیر آثاری چون کتاب اردا ویرافنامه، که موضوع آن سفر معنوی یا معراجی است که برای ارداویراف، مؤبد فرزانه زردشتی- معاصر اردشیر بابکان (224-241 م) پیش می آید و او ضمن این سیاحت روحانی، از جهنم و بهشت دیدار می کند و مشاهدات خود را بر اساس اعتقادات دین زردشت به رشته تحریر می کشد
***5
سفرنامه های واقعی
محتوای این نوع از سفرنامه ها، شرح مسافرتهایی است که واقعاً عملی شده است و نویسندگان خاطرات خود و رخدادهایی را که در جریان سفر عیناً دیده و شنیده و با آنها مواجه شده اند، به رشته تحریر درآورده اند.
نظیر سفرنامه ناصر خسرو قبادیانی که شرح مسیر سفر دو هزار و دویست فرسنگی است از بلخ تا مصر، که از راه مرو و نیشابور و سمنان و ری و قزوین و آذربایجان و آسیای صغیر و شام و فلسطین و حجاز تا قاهره پایتخت مصر انجام می گیرد، همچنین مسیر برگشت اوست از این سفر که پس از آخرین زیارتش از خانه خدا در سال 442 هجری از راه طائف و یمن و لحساء و بصره و فارس و اصفهان به بلخ مراجعت می کند و جمعاً مدت هفت سال (از 437 تا 444 هجری) طول می کشد
در این اثر که ناصر خسرو آن را با انشایی روان و دل انگیز نگاشته است، اطلاعات دقیق و ارزشمندی را از اوضاع جغرافیایی وبناهای تاریخی و آداب و رسوم مردم شهرهای مسیر مسافرت خود به دست می دهد
***6
از اولین سیاحان اروپایی که در قرون وسطی از ایران بازدید کرده و سفرنامه نوشته اند؛ می توان از
بنیامین تودلایی اسپانیایی نام برد که در اواسط قرن 12 میلادی (قرن 6 هجری) برای تجارت وارد ایران شد ویا مارکوپولو که بزرگترین سیاح قرن 13 میلادی (قرن 7 هجری) است و با پدر و عموی خود در سال 1271 م 6700 ه ق) در راه سفر به شرق وارد ایران شد.
وی که در طول سفرش از شهرهایی همچون تبریز، سلطانیه، ساوه، کاشان، یزد و کرمان دیدن می کند، توضیحات مفصلی از جغرافیای ایران و نیز هنرهایی همچون باغ سازی در سفرنامه اش به یادگار می گذارد
پس از بازگشت مارکوپولو سیاحان اروپایی زیادی به ایران آمدند که از مهمترین آنها می توان اوردوریکو داپوردنون را نام برد. وی که حدود سال های 1316 - 1318 میلادی 7166-718 ق) به ایران سفر کرده، اولین اروپایی پس از دوران کهن است که از تخت جمشید سخن گفته است
از دیگر سفرنامه های مهم این دوران می توان به سفرنامه کلاویخو اشاره کرد. گنزالس کلاویخو در سال 1403 م 8066 ق) در راس هیاتی به دستور هانری سوم به طرف سمرقند، دربار تیمور فرستاده شد. وی در این سفر از شهر هایی چون خوی، تبریز، زنجان، سلطانیه، تهران، ری، اسفراین، نیشابور، مشهد، طوس، سمنان، ورامین و قزوین می گذرد. در سفرنامه کلاویخو مطالب ارزشمندی از مردم و آداب و رسوم آنها، ابنیه و شهر های ایران می توان برداشت کرد