***2
کتاب: روش تحقیق در علوم انسانی
مؤلف: دکتر محمد رضا حافظ نیا
چاپ 1377
***3
فصل اول
بحثی در زمینه شناخت:
فلاسفه و دانشمندان برای آگاهی از حقایق و واقعیت های جهان هستی و کشف حقیقت پدیده ها به منابع مختلفی متوسل شده اند:
***4
عده ای عقل را به وسیله استدلال و برهان، عده ای تجربه را به وسیله حواس، عده ای قلب و دل را به وسیله تزکیه آن، عده ای وحی را از طریق کتب آسمانی وعده ای هم همه این ها را منبع شناخت دانسته اند.
***5
تا قبل از رنسانس عقل گرایی سنتی عمدتا بر پایه روش ارسطویی به عنوان مبنای شناخت تلقی می شد.
***6
در تفکر عقل گرایان روش قیاسی مبنای کار است، بدین معنی که با استدلال و روش منطقی و تحلیل عقلانی فرد می تواند حقایق را کشف نماید.
***7
در تفکر تجربی روش استقرایی مبنی کار است، بدین معنی که با مشاهده و آزمایش و شناخت ماهیت پدیده ها می توان با شناخت جزیی ها و ارتباط آن ها با یکدیگر به کلی پی برد و قوانین و نظامات کلی را نتیجه گیری کرد.
***8
عقل به عنوان ابزار شناخت دیدگاه عقل گرا و حس به عنوان ابزار شناخت دیدگاه تجربه گرا تا چه اندازه قادر به کشف حقیقت اشیا و پدیده هاست و تا چه اندازه خطا و اشتباه در آن راه ندارد.
***9
علم به طور کلی به دو قسم تقسیم می شود: علم حضوری و علم حصولی
علم حضوری یعنی اینکه واقعیت معلوم، پیش انسان حاضر باشد و واسطه و صورتی در کار نباشد؛ مانند علم به خود یا علم به ترس خود به عنوان یک مفهوم کلی.